در این مقاله مساله تنظیم بهینه چراغهای راهنمایی که یک مساله بهینه سازی دو سطحی است، بررسی میشود. روشهای بهینه سازی برای حل این مساله، معمولا منجر به جوابهای بهینه محلی میشوند و در حل مسایل بزرگ ناکارا هستند. در این مقاله دو روش ابتکاری برای حل مساله تنظیم بهینه چراغهای راهنمایی پیشنهاد میشود. در روش اول، از حل یک مدل جایگزین که معادل یک مساله جریان تعادلی با توابع هزینه چند متغیره، است استفاده شده است. در روش دوم، که یک روش دو مرحله ای است، در مرحله اول زمان بندی چراغها با حل مساله بهینه سیستم محاسبه شده، و در مرحله دوم جریانهای تعادلی استفاده کنندگان با حل مساله تخصیص ترافیک تعیین می شوند. عملکرد این دو روش با حل یک مثال کوچک، و یک مثال در ابعاد متوسط، بررسی میشود.